چشم چشم دو ابرو

وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله
..................................
إن شاء الله

آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۶:۵۰ - سید گمنام
    لبیک..!
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۰۲ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    ان شا ء الله باشه.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است


درون قطار بودیم ...
مقصد ، مشهد ...
کارهای جور و واجوری انجام می دادیم که گذر زمان را احساس نکنیم ...
خُب عادی هم بود ، یک ساعت می گذشت اما ساعت فقط ده دقیقه جلو می رفت !!!
و ما پنجاه دقیقه تشنه تر ...
یادم می آید نسکافه های قطار برای خودش جریانی شده بود ...
با چندتا از رفقا راه افتادیم و دزدکی خودمان را به کوپه مهماندار رساندیم و چند تایی پودر نسکافه خریدیم و دوباره دزدکی و از ترس اینکه مبادا دوستان دیگر ما را ببینند به یک کوپه خالی پناه بردیم تا بساط را برپا کنیم و بزنیم به بدن ...
خُب مسافرت با رفقای جینگ این دزد و پلیس بازی ها راهم دارد دیگر !!!

چند وقتی است احساس میکنم که مُدام چیزی از گلویم پایین می رود ...
مزه نسکافه قطار قزوین-مشهد را دارد ...
و بالاخره اسمش را فهمیدم ...
"حــسرت" ...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن :
ضامن هشتمین بی رقیبم ، ستاره مشرقی غریبم ... (دانلود برای دلتنگ ها)
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۲۳:۰۶
چشم چشم دو ابرو


پای نداشته اش را که دیدم ،

چشمانم دیدن چشمی که از دست داده بود را از دست داد ...

تازه بعد از این دو بود که فهمیدم ،

برای اینکه بقیه اعضای بدنش از قافله جا نمانند ، با بعضی هایشان چند تایی ترکش به غنیمت آورده ...

اما آن چیز که چشمانم را وادار به گریستن کرد ،گریستن بی اراده اش بعد از به میان آمدن حرف "شهادت" بود ...

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۲ ، ۱۱:۱۹
چشم چشم دو ابرو