چشم چشم دو ابرو

وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله
..................................
إن شاء الله

آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۶:۵۰ - سید گمنام
    لبیک..!
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۰۲ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    ان شا ء الله باشه.

 

در آستانه فرارسیدن روز «نهم دی»، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بیست جمله‌ی برگزیده از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را درباره «حماسه نهم دی» و «فتنه»، منتشر کرد:

 

*فتنه‌ها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنه‌انگیز دستش کوتاه می‌شود. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸

* فتنه‌انگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامه‌ای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند. ۱۳۷۹/۰۱/۰۶

* دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاست‌بازی‌های ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبی‌هاست. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹

* در اوائل حوادث بعد از انتخابات ۸۸ اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنی‌ها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

* در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. ۱۳۸۸/۱۰/۱۹

* فتنه معنایش این است که یک عده‌ای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمن صریح بتواند چهره‌ی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹

* وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹

* مهمترین هدف از حوادث دوران فتنه‌ی بعد از انتخابات ۸۸ این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹

* آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطی به توده‌ی مردم ندارند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹

* شما دیدید فتنه‌ای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴

* باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبهه‌ی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنه‌ی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. ۱۳۸۹/۰۶/۲۵

* گناه بزرگی که برخی از دست‌اندرکاران فتنه‌ها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸

* مردم ما در مقابله‌ی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانه‌ی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸

* حادثه‌ی نهم دی یک حادثه‌ی عجیبی است؛ به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود. اینها نشان دهنده‌ی اعتماد مردم است. متأسفانه میشنویم همین طور در اظهارات مصلحت‌جویانه، مکرر میگویند: آقا اعتمادِ از دست رفته‌ی مردم را برگردانید! کدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع میکنند. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶

* در فتنه‌ی ۸۸، دو روز بعد از حوادث عاشورا، قضیه‌ی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازه‌ی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰

* یکی از خصوصیاتی که در حادثه‌ی ۹ دی هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئله‌ی عاشوراست. یعنی در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکته‌ی عظیمِ عجیبِ تاریخی را بیان کردند: «ماهی که خون بر شمشیر پیروز است». ۱۳۹۰/۰۹/۲۱

* ۹ دی یک نمونه‌ای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنی مردم احساس وظیفه‌ی دینی کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. ۱۳۹۰/۰۹/۲۱

* در قضایای سال ۸۸ که دشمن تصور می‌کرد طراحی ده‌ساله‌ی او بر ضد جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است، ملت ایران باقدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بین‌المللی زد؛ چه برسد به مزدوران داخلی آنها که در مقابل عظمت ملت ایران به حساب نمی‌آیند. ۱۳۹۱/۱۰/۲۷

* در مسئله‌ی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال ۸۸ پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱

* دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کرده‌اند آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامی‌اند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همه‌ی شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون می‌آیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. ۱۳۹۲/۰۳/۱۴

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۲۱:۵۵
چشم چشم دو ابرو

خیلی خسته‌ام ...

قبل از اینکه به خانه برسم به چند تا از رُفَقای خوابگاهی سری زدم ...

تا اینجا که خسته کننده نبود !!!

قبل از این با رفقا مشغول آماده کردن فضای برگزاری یادواره شهدا بودیم ...

تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!

قبل از آن در جلسه‌ای با حجت الاسلام دادگر ( مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان ) و مسئولین تشکل های فرهنگی دانشگاه بودیم ...

تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!

قبل از آن با دو تا از رفقا از دانشگاه تا بلوار گیلان پیاده آمدیم و صحبت های مفیدی کردیم ...

تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!

قبل از آن در مراسم روز دانشجو و آئین پرسش و پاسخ رو در رو با حاج آقا دادگر بودیم ...

تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!

قبل از آن هم پیش رفقا بودم برای آماده سازی محیطیِ مراسم یادواره شهدا ...

تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!

 

قبل از همه این‌ها رفته بودم بدرقه رفیق های دوست داشتنی‌ام ، عزیز های دلم ...

راه افتادند سمت مرز ...

نجف ...

کربلا ...

اربعین ...

ای وای ...

سال قبل هم رفته بودم بدرقه رفقا ...

سال قبل هم عهد کرده بودم که سال بعدش بروم ...

خسته‌ام ...

خیلی ...

از خودم ...

از تمام بی لیاقتی هایم ...

خیلی خسته‌ام ...

 

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

پ.ن:

+ عالَم همه دیوانه اوست ( + )

+ تنها نور در ظلمات شب ( قسمت اول - قسمت دوم )

+ نرم‌افزار تلفن همراه «جاذبه حسینی» ویژه پیاده‌روی اربعین ( + )

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۸
چشم چشم دو ابرو

 

از همون اول مثل روز برام روشن بود که روزهای کارورزی پر از تجربه های ریز و درشته ، حتی همین ترم که فقط باید تدریس دبیر های ریاضی مدرسه راهنمایی ابوذر رو مشاهده کنم اما جداً فکرش رو نمی‌کردم که فقط بعد از گذشت دو روز بتونم انقدر به پیچ و خم معلمی نزدیک بشم ، انقدر بفهمم دنیای معلم‌ها داره رو چه فازی پیش می‍ره ، انقدر بفهمم که درد واقعی دنیای تدریس و تحصیل چیه ، اما تو همین دو روز خیلی چیزا فهمیدم ...

از همون هفته قبل که برای اولین جلسه وارد مدرسه شدیم معلم ها و مسئولین مدرسه حسابی تحولیمون گرفتن و کلی باهاشون صحبت هم کردیم اما این صحبت ها واسم هیچ نکته و نقطه جدیدی نداشت جز اینکه معلم ها مدام به سیاست های غلطی که داره در قبالشون اجرا میشه اعتراض کردن ...

راستش خودم هم با خیلی از این حرف ها موافق بودم و به وضوح دیدم که عدم رسیدگی مسئولین به معلم ها چقدر موجب دلخوری و سرخوردگی‌شون شده و در آینده هم خواهد شد .

معلمی که همه دغدغه‌ش می‌شه تلاش برای پیدا کردن منبع درآمد ، کِی باید سطح تدریس خودش رو ارتقاء بده ؟؟؟

معلمی که تو اوقات فراغتش مسافرکشی می‌شه پیشه‌اش ، می‌تونه حرفه‌اش رو گُم نکنه ؟؟؟

معلمی که ...

بگذریم !!!

از کسایی که میگن " آموزش و پرورش درآمد ندارد پس ارزش خرج کردن را هم ندارد " بیشتر از این هم نمی‌شه انتظار داشت ، این‌ها که اگه عقل داشتن یه کم بهش فشار می‌آوردن تا شاید چشماشون باز بشه و درآمد های معلم ها رو تو مطب‌ها و کارخونه‌ها و وزارت‌خونه ها و پالایشگاه‌ها و کنار سانتریفیوژها و غیره ببینن ...

بیخیال ، این ها رو که خودم هم می‌دونستم اما من تو این مدرسه دنبال چیز دیگه می‌گشتم ، یه چیز که به من بفهمونه چرا از طفولیت عاشق معلمی بودم و هستم ...

که وارد کلاس شدیم ...

این بچه ها چقدر کنجکاوانه آدم رو نگاه می‌کنن !!! چقدر احترام میذارن به منی که صِدام میکنن معلمِ جدید ، مگه همین ها نیستن که وقت و بی وقت و بین رفقا معلم رو فحش باران می‌کنن ؟؟؟!!!

پس چرا این ها انقدر با من مهربونن ؟؟؟

چرا جا باز می‌کنن که من بشینم ؟؟؟

چرا مدام بین درس عاشقانه نگام می‌کنن ؟؟؟

روز اول  برام پر بود از این سؤال ها و اینکه نکنه من هم تهش بشم مثل این معلم های بد عُنُق و خشک و فَست تدریس [1] ...

تا اینکه این هفته برای دومین بار رفتم سر کلاس درس ، معلم کتاب رو داد دستم و گفت : " این یک صفحه رو شما مطالعه کن و اگه ممکنه برای بچه ها تدریس کن " ...

برام اتفاق جالبی بود ، شوکه نشده بودم چون قبلا تجربه تدریس برای بچه های راهنمایی و حتی دبیرستان رو داشتم اما تصور اینکه معلم قراره ته کلاس بشینه و چهار چشمی منو بپایه یه کم یه طوری بود !!!

خلاصه با یه مطالعه خیلی کوتاه رفتم پای تخته...

کار تدریس اونقدر برام فوق العاده بود که آخر کلاس بچه ها می‌گفتن : " آقا ما برای اولین بار ریاضی رو فهمیدیم ، هفته بعد هم میاید ؟؟؟ "

این حرف ها رو که می‌شنیدم کلی ذوق می‌کردم...

یکی از ضعیف های کلاس که معلم مدام در صدد موقعیتی برای اخراجش از کلاس بود ، تو کلاسِ من اومده بود پای تخته و تمرین حل کرده بود ...

یکی مدام از من سوال می‌پرسید و با جواب هام مسئله براش حل می‌شد ...

نگاهشون که می‌کردم و لبخند می‌زدم با لبخندی جوابمو میدادن که احساس می‌کردم قیافه کلِ عالم رو خندون کردم ...

همه این ها باید تو یکی از ضعیف ترین کلاس های یکی از ضعیف ترین مدارس شهر برای من اتفاق می‌افتاد که بفهمم چرا از بچگی عاشق این حرفه هستم ...

علمِ تدریسِ راهنمایی و دبیرستان رو که اکثر معلم‌ها به راحتی دارن ...

دانش آموز ها نشاط می‌خوان ، سرزندگی می‌خوان ، رفاقت می‌خوان و گاهی یه چشمکِ ناقابل !!!

با همه بچه های کلاس دست دادم و زدم بیرون به امید اینکه یه عمر این کار رو اونجوری ادامه بدم که باید و فقط و فقط شبیه خودم بمونم ، شبیه یه منِ معلم ...

 

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

[1] - البته از حق نگذریم همه اینطور نیستن و معلم خوب هم خیلی داریم ، برای مثال تو همین مدرسه یکی از معلم‎های ریاضی از نظر انتقال درس قوی بود  ...

+ شهید رجائی : «معلمی شغل نیست، معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده‌ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد.»

+ تکریم معلم و استاد و متعلم ( + )

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۲
چشم چشم دو ابرو