خیلی خستهام ...
قبل از اینکه به خانه برسم به چند تا از رُفَقای خوابگاهی سری زدم ...
تا اینجا که خسته کننده نبود !!!
قبل از این با رفقا مشغول آماده کردن فضای برگزاری یادواره شهدا بودیم ...
تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!
قبل از آن در جلسهای با حجت الاسلام دادگر ( مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان ) و مسئولین تشکل های فرهنگی دانشگاه بودیم ...
تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!
قبل از آن با دو تا از رفقا از دانشگاه تا بلوار گیلان پیاده آمدیم و صحبت های مفیدی کردیم ...
تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!
قبل از آن در مراسم روز دانشجو و آئین پرسش و پاسخ رو در رو با حاج آقا دادگر بودیم ...
تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!
قبل از آن هم پیش رفقا بودم برای آماده سازی محیطیِ مراسم یادواره شهدا ...
تا اینجا هم که خسته کننده نبود !!!
قبل از همه اینها رفته بودم بدرقه رفیق های دوست داشتنیام ، عزیز های دلم ...
راه افتادند سمت مرز ...
نجف ...
کربلا ...
اربعین ...
ای وای ...
سال قبل هم رفته بودم بدرقه رفقا ...
سال قبل هم عهد کرده بودم که سال بعدش بروم ...
خستهام ...
خیلی ...
از خودم ...
از تمام بی لیاقتی هایم ...
خیلی خستهام ...
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
پ.ن:
+ عالَم همه دیوانه اوست ( + )
+ تنها نور در ظلمات شب ( قسمت اول - قسمت دوم )
+ نرمافزار تلفن همراه «جاذبه حسینی» ویژه پیادهروی اربعین ( + )