چشم چشم دو ابرو

وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله
..................................
إن شاء الله

آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۶:۵۰ - سید گمنام
    لبیک..!
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۰۲ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    ان شا ء الله باشه.

من و شما و خدا ...

جمعه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۲۸ ب.ظ

فکر کنم داستان از اینجا شروع می‌شود ...

شما دست مرا می‌گیرید و می‌برید کنار خودتان ...

من مهربانی و عطوفت شما را می‌بینم ...

کلی حال دلم تغییر می‌کند ...

اصلا کنار شما انگار همان آدمی می‌شوم که دوست دارم ...

اصلا کنار شما تازه آدم می‌شوم ...

بعد که من و شما می‌نشینیم و با هم خلوت می‌کنیم ، تنها کاری که می‌توانم انجام دهم تا کمی از این همه خجالت بیرون بیایم این است که به خدا و شما قول بدهم که آدم بمانم ...

قول بدهم که گند کاری های گذشته‌ام را تکرار نکنم ...

قول بدهم همان چیزی شوم که خدا و شما می‌خواهید ...

این که از اینجا که پاک می‌روم بیرون پاک بمانم ...

و مثل همان اول دست مرا می‌گیرید تا افتخار زندگی در کنار شما نصیبم شود ...

 

اما !!!

 

یک موقعیت خاص در یک لحظه خاص به وجود می‌آید ...

دلم برای این موقعیت خاص می‌لرزد ...

قافل از اینکه قرار بود دلم فقط به خدا و شما گره بخورد و بس ...

اصلا نمی‌دانم چطور و چرا اما به کلی فراموش می‌کنم که شما هم هستید ...

و ...

و می‌شود آن چیز که نباید بشود ...

 

و من غرق در کثافتِ چیزهایی می‌شوم که دلم برایشان لرزیده و می‌روم پایین تر و پایین تر ...

البته گهگاهی یاد خداو شما  هم می‌افتم ...

اما چه یادی ؟؟؟

مثل اینکه کودکی یاد دَستان گرم مادرش بیفتد و گرمیِ شیشه شیر را به آن ترجیح دهد ...

همینطور که در بی‌خردی هایم دست و پا می‌زنم تا پایین تر بروم و لذت ببرم از این پایین رفتن ، می‌آیید و مثل همان اولِ داستان دستم را می‌گیرید و می‌برید کنار خودتان ...

و دوباره تمام این داستانِ تکراری تکرار می‌شود ...

عادت ، عادت ، عادت !!!

امان از این عادتِ لعنتی ...

 

آقاجان ...

این بار دیگر باید پر و بال این عادتِ لعنتی را بچینم ...

پر و بالی که خودم به آن داده‌ام ...

اصلا فوق العاده زیبا می‌شود ...

مگر نه این‌که ترک عادت موجب مرض است ؟؟؟

من این عادت را ترک می‌کنم ، دچار مرضی سخت هم می‌شوم و می‌افتم گوشه خانه‌ای که تمام نقاطش عطر و بوی حرم دارد و آن وقت است که از تک تک نفس هایی که فرو می‌برم هم لذت خواهم برد ...

بعد ، دوباره ، دستانم در دستان شما ...

دستی که دیگر از دستان گرمتان جدا نشده ...

می‌بَریدم کنار خودتان ...

روبه‌روی باب‌الرضا می‌ایستم ، در حالی که دو نفر هم زیر دستانم را گرفته‌اند که بتوانم روی پاهایم بِایستم ، آخر مریض بودم دیگر ...

سلام ، اذن دخول ، قربان صدقه رفتن ، زیارت خواندن ، لمس ضریح ، صحن گردی و ...

به به !!!

از این بهتر ممکن نیست ...

یک دفعه هم به خودم می‌آیم و میبینم با پاهای خودم از حرم آمده‌ام بیرون ...

به جای اینکه دو نفر دست هایم را بگیرند که حرکت کنم سه نفری دست انداخته‌ایم روی شانه های هم ...

من و شما و خدا ...

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن:

+ سفرِ قبل ، اسم وبِ تمام رفقای مجازی رو نوشته بودم و روبه‌روی ضریح خونده بودم ، امسال قولشو نمی‌دم اما خواهشا شما قول بدید که برسم به حرم و همه رو دعا کنم ...

+ زیارت مجازی حرم مطهر امام رضا علیه السلام ( + )

+ کامنت ها رو بعد از برگشت تأئید می‌کنم ، یا علی ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۴

نظرات  (۱۵)

خوش به سعادتتون
خوش به سعادتتون

چندیست هوای چشم من بارانیست
هر خشت دلم بیانگر ویرانیست
بیماری دوری از خراسان دارم
تجویز پزشک، "حرم درمانی" ست
پاسخ:
انشاء الله قسمت همه بشه و همه حالشون خوب شه با این قطعه از بهشت ...
۲۹ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۱ منور الفکر
چقدر دلم دیداری بی خاطره تعلق ها می خواهد.بی آزار جای خالی عادت ها.لذت ها..دلم غرقاب میخواهد.میدانم ولی حالا حالاها خبری نیست ازاینهمه خلوص
پاسخ:
من هم ...
:(
۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۹ .:بی سیم چی هیأت:.
حمایت از صدای خاکی ها بعد هک شدن!
http://bayanbox.ir/id/3386072663345357167?view
پاسخ:
خدا قوت سید ...

خدا لعنتش(ون) کنه ...
سلام.
زیارت قبول...
پاسخ:
سلام ...
ان شاء الله ...
قسمت همه ...
می‌خوامت!!
پاسخ:
فدایی داری ... :)
۰۵ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۴۰ وبلاگ شهید یوسف فدائی نژاد
سومین یادواره شهدای تیپ ویژه شهدای صابرین
ویژه مراسم پاسدار رشید اسلام شهید یوسف فدائی نژاد

آقا دوری شما سخت است، بطلب.
پاسخ:
ســـَـــخت ... :(
زیارت خوش گذشت
یا خوش گذشت زیارت
الان جا داره جفت پا بیام تو صورتت ...
بقیه تو خصوصی
پاسخ:
:))

خب تقصیر خودته ، خوب بیان نکردی ...
سلام
منو دعا کنیدا
پاسخ:
سلام ...
به روی چشم ...
اما شما هم ...
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۵۱ ح.ه * سید فریاد*
هوای روضه ندارم ولی کسی انگار 
میان دفتر من می نویسد از غم تو ...
گریز می زند از ماتمت به عاشورا 
گریز می زند از کربلا به ماتم تو ...

( دلم این شبا گرفته شرمنده مزاحم میزاحم میشم ( می گن غم ارباب انتشارش برکت داره )
حرم امام رضا کجا - حرم زینب و حسین کجا 
که گفته است غریبی میان ما وقتی - همیشه دور و برت رفت و آمدی داری 
پاسخ:
:(
تازه داماد کی باشن!؟
پاسخ:
به کسی که تازه داماد شده گفته می‌شود ( تازه داماد ) ...
۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۰۵ باید مراقب بود..
چه متن ِ دلی خوبی ...

یه جورایی وضعیت همه همینه ...

التماس دعا تو حرم 
پاسخ:
از حرم که برگشتم اما ان شاء الله قسمتتون بشه و ما رو دعا کنید ...
۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۰۶ وبلاگ شهید یوسف فدائی نژاد
سومین یادواره شهید یوسف  فدائی نژاد و صمد امید پور
استاد میگه چرا سمت راست کلاس همیشه شلوغ تر از سمت چپه!؟ گفتیم:چون وایرلس اینور بهتر آنتن میده!!دچار یاس فلسفی شده...
احسنت احسنت احسنت ......
خیلی خوشم اومد... دس خوش داداش...
پاسخ:
:)
قربونت آبرار ...