فکر کنم برای شما هم پیش آمده باشد ...
گاهی , برخلاف همیشه ترجیح میدهیم خواسته هایمان را به بهترین رفیقمان هم نگوییم ...
که مبادا در نگاهش کوچک شویم و شرمنده ...
که مبادا ذهنیتش نسبت به ما تغییر کند ...
اما ...
من یک نفر را میشناسم که رفتارش بدجور انگشت به دهانم میکند ...
اصلا فرقی ندارد خواسته چه باشد ...
همین که میفهمد مشکلی دارم با رفیق فابَش در میان میگذارد که برایم حلش کند ...
آری , مادرم بدون ترس از شرمندگی به رفیق فابَش میگوید :
" مشکل پسرم فلان چیزه , مثل همیشه به بهترین صورت ممکن حلش میکنی ؟؟؟ "
خدا هم میگوید :
چَشْمْ ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن:
+ شما هم اگر زرنگ باشید میتوانید مکالمه مادرتان با خدا را بشنوید , چَشم گفتن های خدا را هم همینطور ...