چشم چشم دو ابرو

وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله
..................................
إن شاء الله

آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۶:۵۰ - سید گمنام
    لبیک..!
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۰۲ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    ان شا ء الله باشه.

إنّ مع العسر یسراً ...

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۵۷ ب.ظ


خدای من ...
همه چیز را به تو می سپارم ...
بقیه اش با خودم ...

نظرات  (۳۱)

۱۵ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۱ وحید رنجکش
نمی ترسم اگه گاهی دعامون بی اثر میشه
همیشه لحظه ی آخر خدا نزدیک تر میشه...
پاسخ:
همیشه نزدیکه , فقط باید نگاش کنیم ...

درسته قبلا خدمتت تسلیت گفتم وحیدجان اما بازم فوت مادربزرگت رو بهت تسلیت میگم و انشاالله آمرزش و بخشش خداوند فراوون نصیبشون بشه و خودت در کنار خانواده سالم و شاد عمر با عزت داشته باشید ...
تفویض یعنی همین یک مرحله بالا تر از توکل!
توی توکل شما خدا را وکیل میگیری یعنی من هم هستم خدا وکیلم.
اما در تفویض همه چیز را به خدا میسپاری!
پاسخ:
...

http://ghasedoon.blog.ir/1392/12/15/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF

پاسخ:
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

:(...
چقدر بده اینکه بدونی همه چی رو داری به خدا میسپاری...
و باز هم نگران باشی...
باز دلت آروم نباشه.....
الهی...خودت کمک کن
پاسخ:
خیلی بده ...
خیـــــــلی ...
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۱۱ نوریه محمدی
سلام !
یعنی چی ؟!!!
به روزم .
پاسخ:
سلام ...
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۳۰ خادم الحسین
سلام.
به روزیم.
منتظر نظرات شما...
اگر مایل به تبادل لینک هستید اعلام کنید...
یا علی مدد
پاسخ:
سلام ...
بهروز باشید ...
خسته نشی111
پاسخ:
نه , خیالت تخت ...
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۱۵ ای نام تو بهترین سر آغاز

کسی که خدا را دارد چه کم دارد ؟؟؟

 

پاسخ:
:)
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۹ دکـ لـ مـ هـ
همه چی که دست خدا باشه
چی واسه تو می‎مونه آخه؟!
والاه
پاسخ:
اونایی که مربوط به خودمه ...
والله ...
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۰۴ سیدمهدی نقیبی راد
خیلی سخته ... صبری زینبی میخواد
پاسخ:
نه ...

این یعنی توکل ...

سلام

بسیار زیبا ، اصلا توکل قشنگه

پاسخ:
سلام ...
ممنون ...
تازه قشنگ ترم میشه ...
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۵۲ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
باقیش باخودم....

نمیدونم این روزا هیچی نمیدونم...
هنگم...
پاسخ:
من هم ...
ایام مبارک
پاسخ:
یوم مبارک ...
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۴۲ دکـ لـ مـ هـ
خودتم دستِ خدایی...
پاسخ:
آفرین ...
چه خود زحمتکشی داری شما
یه وقت نشکنه !
می دونی تو و خدا نداره که داره؟


پاسخ:
نه مواظبم ...
همون دیگه ...
۱۷ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۰۸ سیدمهدی نقیبی راد
پس معلومه خیلی دلت بزرگه،من که زود می برم
پاسخ:
بازم نه ... :)
بگیم نگیم هوامونو داره...
پاسخ:
داره ...
حالا بعضیا میبینن بعضیام نه ...
۱۸ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۴ سیدمهدی نقیبی راد
پس قضیه چیه؟!؟!؟!
پاسخ:
قضیه ؟؟؟!!!
قضیه خاصی نیست , راضی ایم به رضای خدا ...
 سلام
اعتراف به حقیقتی شیرین: مـــا مجهـــز به ســـلاح هســـته ای هستیـــم!
لطفا برای خواندن این پست چند دقیقه ای وقت بگذارید
یا زینب(س)
پاسخ:
سلام ...
یازهرا ...
چیزی هم موند با من :)
پاسخ:
آره ...
دمت گرم,میسپوریم دست خودش باقیش با ماا
راستیی لینکی داداش
پاسخ:
درستشم همینه ...
ممنون خوش تیپ ...
۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۳۸ از چی برات بگم...
خیلی خیلی خیلی قشنگ بود محمد داشی...
واقعا زیبا بود ،‌ همون خدای بزرگ پشت و پناهت باشه ایشالا...

اینم ب افتخار داشمون :   :×

http://axgig.com/images/43472223983159217829.jpg

:)
پاسخ:
ممنون پوریای عزیزم ...

تو کلا عادت داری منو شرمنده کنی ؟؟؟
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۴۸ از چی برات بگم...
خواهش میکنم داداشیه من...
من کلا عادت دارم خاک زیر پات باشم ناز :×

@{-----

این شکل آخریه مثلا من الان شاخه گل کشیدم :)))
پاسخ:
الآن داری بیشترتر شرمنده میکنی منو ...

:))))))))))))

دستت مرسی , تو خودت گلستانی که پوریا جان ...
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۵۰ از چی برات بگم...
به قول بچه ها ، امان شیمی اوجیکیم... :×
پاسخ:
آمانم شیمی کوچه شینیم ... ;)
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۳۵ از چی برات بگم...
:)
پاسخ:
:(
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۰۴ از چی برات بگم...
چی شد داداش ؟؟؟؟؟  :0
پاسخ:
هیچی ...
همینجوری گفتم فضا عوض شه ...
:)
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۲۳ از چی برات بگم...
ااااااا ، محمد یه جور فتوشاپ هستا ، چیزای اضافی نداره ،‌ دانلود کردم واسه داییم حدود 150 مگ بود.
واس اونم باز نمیشد ، این یخوره سبک تره...
نگران نباش بابا ، کلمو بکوبم ب دیوار چیه!!!!
 
پاسخ:
:/
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۵۱ محمدصادق برجیان

یاد یه بیت شعر افتادم:

گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه

شب که این قدر نباید به درازا بکشد

 

زیبا بود ++ ، خدا را که داریم، چه کم داریم؟!

پاسخ:
بیت ++++++++ اللهم عجل لولیک الفرج ...

ممنون , هیچی ...
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۵۱ محمدصادق برجیان

ای فُلک عاشقی ز چه پهلو گرفته ای

ای بحر عشق از چه به غم خو گرفته ای

تاریک شد دو چشم علی بی طلوع تو

چندی است از عزیز دلت رو گرفته ای

بهر سؤال نه، ز مدد یا علی بگو

ای همسری که دست به زانو گرفته ای

ترسم بگیرد از من دلسوخته تو را

زخمی که از غلاف به بازو گرفته ای

دیوار را رها کن و از دست من بگیر

ای آنکه دست خویش به پهلو گرفته ای

گرچه کبود گشته ولی باز کن به من

آن چشم را که در خَم ابرو گرفته ای

آشفته است چون دل من موی زینبت

زان دم که شانه را ز سر او گرفته ای

موی تو محرم است و علی محرم تو نیست؟

از چیست چهره در پس گیسو گرفته ای؟

.

.

.

"محمد سهرابی"

 

پاسخ:
آخ ...
آخ ...
.
.
.
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۷ محمدصادق برجیان

نفرمود: انّ بعد العسر یسرا، در دلِ عسر، یسر خوابیده است. یعنی در همین سختی و ناراحتی، نه پس از آن، شیرینی و راحتی هست. به آنچه خدا برایت پیش آورده صابر باش و تن بده و تسلیم باش تا شیرینی اش ظاهر شود.

"حاج محمد اسماعیل دولابی رحمه الله علیه"

پاسخ:
صد در صد ...
ای مهربان‌تر از باران! سال هاست که هر جمعه، سیب‌های سرخ انتظار در سبد دلتنگی‌ها، دست نخورده باقی ماند و به انتظار باران غزلخوانی خداوند، منتظر می‌مانیم تا طومار شبِ سیاه و مچاله شده انتظار را در هم بپیچانی و سپیدی صبح سبز انتظار را برایمان به ارمغان بیاوری.
پاسخ:
اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان ...

آمین ...