محرم که میشود مشکی میپوشیم ...
من در غم حسین(ع) ، اصحاب او اولادش ...
نَفْسَم در غم از دست دادن امّاره هایش ...
محرم که میشود مشکی میپوشیم ...
من در غم حسین(ع) ، اصحاب او اولادش ...
نَفْسَم در غم از دست دادن امّاره هایش ...
"سلام
من زرتشتی هستم ...
اینجا ایستاده ام که غذای نذری امام حسین را بگیرم ...
حتی اگر یکی هم بهم برسد خوب است ...
ما این غذا را نگه می داریم و در طول سال فقط چند تایی از آن را درون غذایمان می ریزیم تا غذایمان متبرک شود ...
من سرطان دارم ...
اگر این غذای نذری را بگیرم و بخورم حتما خوب می شوم ... "
عجب اطمینانی در سخنش بود ...
اگر ایمانش را شیعیان داشتند
تا کنون انتقام تمام مظلومیت های تاریخ را گرفته بودیم...
محرم را هم در حرم مادر عزاداری می کردیم ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: گزارش پخش شده از شبکه یک – برنامه حرف حساب
زمانی که باران با شدت می بارد
رشتی ها اصطلاحا می گویند :
باران زنجیر می زند ...
خدا می داند این آسمان چه دیده
که هنوز هم زنجیرزنانش را به زمین می فرستد ...