چشم چشم دو ابرو

وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله
..................................
إن شاء الله

آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۶:۵۰ - سید گمنام
    لبیک..!
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۰۲ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    ان شا ء الله باشه.

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محرم» ثبت شده است


پسر جوان داخل ماشینش روضه حاج منصور را زیاد کرده بود و می رفت ...

کاری به این ندارم که پیش از محرم چه گوش می داد ...

::

دیگری پیراهنی مشکی پوشیده بود که نام امام حسین روی آن نقش بسته بود ...

کاری به این ندارم که پیش از این مارک لباس هایش چه بود ...

::

آن یکی در دسته عزاداران محرم زنجیر و سینه می زد ...

کاری به این ندارم که پیش از این سنگ چه چیزهایی را به سر و سینه می زد ...

::

آن که مداح دسته شده بود را هم می شناختم ...

اما کاری به این ندارم که پیش از این چه کارهایی می کرد ...

::

دختر جوان با چادر آمده بود مراسم امام حسین ...

کاری به این ندارم که پیش از این وضع لباسش چطور بود ...

::

دیگری آرایش نکرده بود ...

کاری به این ندارم پیش از این چند قلم خودش را سرخ و سفید می کرد ...

::

کاری به این ندارم که پیش از این چه بودیم ...

همه آمده بودیم خوب شویم،خوب بمانیم ...

انشــاالله قسـمـت همــــه شــود ...

اراده اش با ما ســت ...

صاحبان ایام حتما کمکمان می کنند ...

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۲۳:۱۴
چشم چشم دو ابرو


در میان این همه عاشق ...

در میان این همه جوینده صراط مستقیم ...

دخترک خیلی معروف شده بود !!!

پسرک او را نگاه می کرد و سینه می زد ...

آن یکی هم او را نگاه می کرد و زنجیر می زد ...

دیگری او را که نگاه می کرد محکم تر بر تبل می کوبید ...

عَلَم بَر هم با دیدنش قدرت می گرفت ...

خوب خودش را به نمایش گذاشته بود ...


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امام علی(ع) : "چشم ها دام های شیطانند" ... غررالحکم950


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۱۷:۰۵
چشم چشم دو ابرو


چوب جایگاهِ مراسم را جا به جا می کردم ...

دستم زخمی شد ...

آقا زود حاجتم را داد ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۰
چشم چشم دو ابرو