جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۳۵ ق.ظ
کوچکتر که بودیم برگشت و از من پرسید :
" از یک تا ده منو چند تا دوست داری ؟؟ "
گفتم :
" سؤالایی میپرسیا "
گفت :
" جون من بگو "
میدانست روی این قسم حساسم ...
گفتم :
" خب معلومه ، ده تا "
گفت :
" من تو رو ده به توانِ بی نهایت دوست دارم "
لبخندی از روی خوشحالی زدم ، لبخندی از تهِ تهِ دلم ...
اما ...
ریاضیات را نقض کرد و من هنوز نمی دانستم که عدد به توان بینهایت مساوی است با صفر ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن :
+ بعضی ها بعضی چیزها را متوجه نمی شوند ...
+ بدم می آید از کسانی که فکر می کنند به آنها چشم دوخته ام ( آنهایی که باید بگیرند ، بگیرند ) ...
+ با سرو کسی را نرسد
دعوی بالا /
جز دلبر ما سَلَّمَهُ
اللهُ تَعالی ...
۱
۰
۹۲/۱۱/۱۱
پاسخ:
پس واستا برات یه جور ساده توضیح بدم : " عدد به توان بی نهایت مساوی است با صفر " ... :)
البته نه تو دنیای ریاضی ...
یاعلی ...
پاسخ:
خداروشکر که دارم نوشتن یاد می گیرم ...
پاسخ:
:)
دوتا + دیگه برای افراد خاص بود ...
آخری رو خودم هم خیلی دوست دارم ...
پاسخ:
بنا به شرایط متفاوته (حیف که دوس ندارم بحثو سیاسی کنم وگرنه یه تیکه به بعضیا میپروندم) ... :)
...
نه بابا این به روانشناسی و رنگ و غم و این چیزا مربوط نمیشه ، حالا چرا بدتون میاد ؟؟؟
دومی هم که امیدوارم بگیرَن ...
سومی هم که بله دیگه ...
پاسخ:
نه ،اصلا ربطی به ریاضی نداره ...
پاسخ:
تو یه شرایط سخت ... :)
پاسخ:
خب مسلما(مُسَلَمَن) ما مسلموناهم موافق روانشناسی اسلامیزه هستیم نه روانشناسی ماتریالیسم ...
پس فک کنم کلشو زیرسؤآل نبریم بهتر باشه ...
...
خوب خاصه
و
بد خاصَن
دیگه دیگه ...
پاسخ:
به به ، بفرمایید یکی از روانشناسامون اومد ...
آقا من از همین فرصت استفاده میکنم و میگم که ، من از بعضی روانشناسا خوشم میاد ...
پاسخ:
+ ههههه ، خدا بگم چیکارت نکنه علی ...
کلی گفتم و مسلمه که همه چیز را همگان دانند ولی آن چیز را که ندانند بهتره درموردش قضاوت نکنند ... :)
+ دومی رو هم هنوز امیدوارم اونایی که باید بگیرنش ، بگیرن ...
+سوراخ های چشم تو مثل گذشته اند / اما برای من دل پِتْرُس گذاشتی ؟؟؟ :)
پاسخ:
من دیگه حرفی برای گفتن ندارم ...
فقط میتونم دست بزنم به افتخارش ... :)
پاسخ:
اوه اوه ، داغ دلمو تازه کردیا ...
پاسخ:
آقا من اعلام برائت میکنم ...
من کلا منظورم یه چیز دیگَس که هنوز امیدوارم اونایی که باید بگیرنش بگیرن ...
اصلا عقلش کار نمیکنه مگر اینکه خودش بخواد ...
پاسخ:
اولی دوتاش فقط تو و عمادید ، بقیه هم بقیه (البته قبل اینکه شما اینو بگیدم میخواستم بذارمش که حرف شماهم مزید بر علت شد ) ...
و دومی رو شما نمیشناسید ، البته فک نکنم بشناسید و جریانم نمیدونید چیه ...
خداهم چشمای خودتونو از کاسه دربیاره ... :)
پاسخ:
نمیدونم واالله ، از دخترا بپرسید ...
خوندن کامنت همیشه سرگرم کننده هست ...
چه عرض کنم ؟؟؟ اونایی که باید بگیرن بگیرن دیگه ... :)
پاسخ:
شماهم به سرای چشمها خوش اومدید ... :)
پاسخ:
بعله ...
اینجوری بزنید تو سر و کله هم دعوا میشه ها ، از ما گفتن بود ...
صحبت کنید ببینیم چی میشه ، باید جالب باشه ...
پاسخ:
:)
آمین ...
(این آمین رو فقط به خاطر دعای علی گفتم و هیچکس برداشت دیگه نکنه لطفا)
پاسخ:
واالله دعای خوبی بود منم آمین گفتم ، حالا نمیدونم کجاش بد بود ، منم اصلا تو صحبت هاتون دخالت نکردم که درستشم همین بود و یکی از مخاطبا بودم چون بحث واسه خودم هم جالب بود ...
راستی خنده خوبه ، بخندید ، بر هر درد بی درمان دواست ، به جز درد عشق ...
پاسخ:
سلام ...
ممنون ...
نه ، من به اونا چشم ندوخته بودم ...
پاسخ:
من یه پیشنهاد میدم :
صلوات بفرستید...
انتظار یه بحث نتیجهبخشو داشتم ولی داره به گیسکشی ختم میشه...
پاسخ:
آره بابا ، فریدون خان داره غوغا میکنه...
پاسخ:
اون اووووووووو چی بود بعد اون شکر چی ؟؟؟
ماشاالله ، ایشاالله یه برفی هم رو این دل ما بباره ...
پاسخ:
سلام علیکم ...
ارادت بیشتر ...
بر شماهم تبریک دوست عزیز ...
پاسخ:
یکی هم من گذاشتم ... :)
پاسخ:
دستت مرسی ، به شدت ... :)